جدول جو
جدول جو

معنی شل قشه - جستجوی لغت در جدول جو

شل قشه
نوعی انگور بومی قرمز رنگ با خوشه های بسیار بلند
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(شُ دَ رِ)
دهی از دهستان فریم بخش دودانگۀ شهرستان ساری. سکنۀ آن 220 تن. آب آنجا از رود خانه پاجی. محصول عمده آنجا برنج و غلات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(دِ غَ شَ / شِ)
در تداول، دل ضعفه. دل ریسه. غش رفتن و ضعف رفتن دل بر اثر غلبۀ گرسنگی یا ضعف یا وحشت یا تأثر شدید فوق العاده و نظایر آن. دل غشه هم به معنی غش رفتن دل از ضعف و ناتوانی است و هم به معنی ریش شدن دل ازشدت تأثر و اندوه در برابر بی تابی و ناراحتی کسی یا حیوانی یا وضعی تأثرآور. (فرهنگ لغات عامیانه)
لغت نامه دهخدا
(بُ قُ شَ)
دهی از دهستان درب قاضی، بخش حومه شهرستان نیشابور. سکنۀ آن 312 تن. آب آن از قنات و محصول آن غلات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(شَهْ شَهْ)
مخفف شاه شاه که در اصطلاح شطرنج آنرا کش گویند:
گفت شه شه وآن شه کبر آورش
یک به یک شطرنج برزد بر سرش.
مولوی
لغت نامه دهخدا
(شِ قَ)
کارد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد). رجوع به شلطاء شود
لغت نامه دهخدا
(شِ / شَ لَ قَ)
کوبه و میخکوب چوبین. (ناظم الاطباء). کوبه که بدان چیزی را شکنند. (آنندراج) (منتهی الارب) ، چابک سوار. (ناظم الاطباء) ، کسی که اسب را تربیت کند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(شِ / شَ قَ)
بیضۀ سوسمار که می نهد. (منتهی الارب) (از آنندراج) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
ریش شدن دل از شدت تاثر و اندوه در برابر بی تابی و ناراحتی کسی یا حیوانی یا وضعی تاثر آور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شه شه
تصویر شه شه
(شطرنج) گفتن: شاه شاه، کیش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لاقشه
تصویر لاقشه
نادرست نویسی لاخشه لاگشته لاخشه آش تماج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شلقه
تصویر شلقه
مرد باز زنی که مردان را بازی دهد و به بازی گیرد، کوبه چکش
فرهنگ لغت هوشیار
باران نرم و کم دوام
فرهنگ گویش مازندرانی
شانه زدن بر موی خیس
فرهنگ گویش مازندرانی
چشمه ای در روستای یخکش بهشهر، گردویی که پوستش به راحتی جدا شود
فرهنگ گویش مازندرانی